آن را که جفا جوست نمی با ید خواست سنگین دل و بد خوست نمی باید خواست مارا ز تو غیر از تو تمنایی نیست
ادامه مطلب...
عشق آواز قشنگی ست که خدا می داند / سرنوشتی که مرا با تو به خود می خواند
گرچه از خویش گریزم به تو نزدیک شوم / گوش کن قلب من از دور تو را می خواند . . .
ادامه مطلب...
به امیدی که وفا خواهم دید / از تو تا چند جفا خواهم دید
گر توان وصل تو را دید به خواب / این چنین خواب کجا خواهم دید
طاق ابروی تو گر قبله شود / خوش اثر ها ز دعا خواهم دید . . .
ادامه مطلب...
کمی گیجم کمی منگم ، عجیب است / پریده بی جهت رنگم ، عجیب است
تو را دیدم همین یک ساعت پیش / برایت باز دلتنگم ، عجیب است . . .
ادامه مطلب...
میروم ، اما نمیپرسم ز خویش
ره کجا ؟ منزل کجا ؟ مقصود چیست ؟ بوسه میبخشم ولی خود غافلم کاین دل دیوانه را معبود کیست . . . ؟
ادامه مطلب...
شب من پنجره ای بی فردا / روز من قصه ی تنهایی ما مانده بر خاک و اسیر ساحل / ماهی ام ماهی دور از دریا . . .
ادامه مطلب...
عمر من در عشق خوبان سر رسید / موی من از عشق خوبان شد سفید
صد من چون از کبوتر خانگیست / ناز کردن بر من از دیوانگیست من چه دارم از تو پنهانش کنم ؟ / جان تقاضا کن که قربانت کنم
ادامه مطلب...
خوب میدانم برای من کسی مثل تو نیست / خوب میدانم که روزی باز ناچارم به تو
ادامه مطلب...
خوش به حال آنکه قلبش مال توست
حال و روزش هر نفس، احوال توست خوش به حال آنکه چشمانش تویی آرزوهایش همه آمال توست
ادامه مطلب...
عشق یعنی جسم و جانم مال تو / عشق یعنی پرسش از احوال تو
عشق یعنی از خودم من خسته ام / عشق من ، به تو دل بسته ام . . .
ادامه مطلب...