مجله علمی - تفریحی
مجله علمی - تفریحی
گرداوری برترین ها در این وبلاگ

                             خسته شدم از بس به آدمایی که میخوان جای تو رو توی قلبم بگیرن گفتم :

ببخشید اینجا جای دوستمه ، الان برمیگرده !

.

.

.

تـو ” آدم ” ، من ” حوا “

سیـبی در کار باشد یا نه ، با تو ، در آغوش تو ، بهشت جاریست

بوسه هایت طعم سیب میدهند کافیست . . .

.

.

.

به امیدی که وفا خواهم دید / از تو تا چند جفا خواهم دید

گر توان وصل تو را دید به خواب / این چنین خواب کجا خواهم دید

طاق ابروی تو گر قبله شود / خوش اثر ها ز دعا خواهم دید . . .

(فروغی بسطامی)

.

.

.

آیا می دانی بدست آوردنت

تنها “استثناء” در

خواستن ، توانستن است . . . ؟

.

.

.

شمع، این مساله را بر همه کَس روشن کرد

که توان تا به سحر ، گریه ی بی شیون کرد . . .

.

.

.

پیرم و گاهی دلم یاد جوانی می‎کند / بلبل شوقم هوای نغمه‎خوانی می‎کند

همتم تا می‎رود ساز غزل گیرد به دست / طاقتم اظهار عجز و ناتوانی می‎کند . . .

.

.

.

تمامی مزرعه کافر صدایش میزدند

گل آفتاب‌گردان کوچکی را که عاشق باران شده بود . . .

.

.

.

یک مترسک خریده ام

عطر همیشگی ات را به تنش زده ام

در گوشه اتاقم ایستاده

درست مثل توست ، فقط اینکه روزی هزار بار از رفتنش مرا نمی ترساند . . .

.

.

.

حالم را پرسیدند ، گفتم رو به راهم ! نمی دانند رو به راهی هستم که تو رفته ای . فار

.

.

.

بی من نرو آن سوی فردای زمانه

بی من نشو دمساز تنهای ترانه

با من بمان این روزهای بی بهانه

با من بمان با دردهای عاشقانه

 

.

.

.

تقدیم به کسی که هنوز هم تکه ای از آسمان در چشمانش

و جرعه ای از دریا در دستانش و تجسمی زیبا از خاطره ها و ایثارهای سرخ

در معبد ارغوانی دلش به یادگار مانده است . . .

.

.

.

وقتی پروانه عشق در تاری بیفتد که عنکبوتش سیر باشد

تازه قصه زندگی آغاز شده است زیرا دیگر نه می تواند پرواز کند نه بمیرد . . .

.

.

.

قاصدکها هم مانند تو

بعد از کلی آرزو مرا ترک گفتند

انگار این رسم طبیعت است !

.

.

.

بیزارم از این خواب ها

که هر شب مرا به آغوش تو می آورند

و صبح … با اشک

از تو جدایم می کنند . . .

.

.

.

ما پیغام دوستیمان را با دود بهم می رسانیم .

نمی دانم انسو برای تو تکه چوبی هست یا نه؟

من این سو جنگلی را به اتش کشیده ام . . .

.

.

.

آدما دو جور زندگی میکنن یا غرورشونو زیر پاشون میذرانو با انسانها زندگی میکنن.

یا انسانهارو زیر پاشون میذارنو با غرورشون زندگی میکنن . . .

.

.

.

چه فرقی میکند مهره ی سیاه باشم یا سفید


ارسال در تاريخ دو شنبه 24 بهمن 1390برچسب:, توسط ارمین