اينترنت به غير از کاربردهاي مفيدي که دارد، از نظر بعضي‌ها قاتل برخي چيزها هم هست؛ از روزنامه‌ها و نشريات زرد (نشريات Yellow Pages) گرفته تا حريم خصوصي و ارتباطات شخصي به واسطه اينترنت تغيير ساختار داده و برخي حتي منسوخ شده اند. به بيان ديگر مسايل روزمره زندگي ما در اينترنت پوست اندازي کرده اند.
در اين گزارش 10 موردي را که در فضاي مجازي اينترنت محکوم به مرگ شده و يا در حال منسوخ شدن هستند، معرفي مي کنيم:
1- اعتبار دايره المعارف ها
قبل از پيدايش اينترنت، مي شد به هر آنچه که در دايرة المعارف بريتانيکا آمده، اعتماد کرد. اما هم اکنون با راه اندازي دايره المعارف هاي آنلاين و در صدر آنها ويکي پديا با شعار "دانش دايره المعارفي"، مطالب کذب و غلط هم به دايره لغات اين دانشنامه ها افزوده شده است. به دليل فضاي تعاملي که اين دايره المعارف آنلاين دارد حتي يک بچه 12 ساله هم مي تواند مطالب خود را در آن ثبت کند. مطالعات نشريه انگليسي Nature در سال 2005 نشان داد که بريتانيکا و ويکي پديا به يک اندازه غيرمطمئن هستند و ديگر نمي توان به اين دايره المعارف ها استناد کرد.
2- قدرت استدلال
اينترنت بسياري از اوقات ما را که در آنها اندکي سلول هاي خاکستري مغز مي سوزانديم و به قول معروف به مغزمان فشار مي آورديم تا اطلاعاتي را از آن بيرون بکشيم، کشته است. در دنياي اينترنت، هر زمان که با سوالي مواجه مي شويم به جاي فکر کردن و به خاطر آوردن اطلاعات ذخيره شده در مغزمان، زود سراغ گوشي هوشمند يا کامپيوترمان مي رويم و با چندين کليک در گوگل يا ولفرام آلفا، به پاسخ آن دست مي يابيم.
3- عشق‌هاي آتشين
در دنياي اينترنت ديگر رنج و عذاب جدايي از کسي که دوستش داريد، معنايي ندارد. در گذشته زماني که از عشق تان جدا مي شديد ديگر هيچ خبري از او نداشتيد و تصويري که در ذهن از او داشتيد، همان تصوير آخر بازي بود که او را ديده بوديد. اما امروزه کافي است وارد سايت فيس بوک شويد و نام او را جست و جو کنيد تا آخرين اطلاعات و تصوير او را ببينيد. در اين صورت خواهيد ديد که او نيز همانند شما با گذشت زمان پير شده است.
براساس آمار رسمي فيس بوک، در سال گذشته حدود 20 درصد از افرادي که از عشق خود جدا شده اند، دوباره در اين سايت او را يافته اند.
4- مباحثات مدني
با توسعه اينترنت، ديگر ترس از مخالفت ها و درگيري هاي لفظي از بين رفته است. استفاده از الفاظ رکيک و نامناسب در فضاي مجازي ديگر شهامت خاصي لازم نمي خواهد و کاربران بدون هيچ ترسي مي توانند آنها را به کار ببرند. حتي اين امر به يکي از سرگرمي‌هاي آنلاين تبديل شده و گاهي فهرست بلند بالايي از اين الفاظ در برخي از سايت‌ها به وجود آمده است. بر همين اساس اگر واقعا به دنبال مباحثات جدي هستيد، سعي کنيد سايت هايي را بيابيد که کاربران را به رفتار مناسب تشويق و کاربران بي ادب را تنبيه کرده و گاهي نيز آنها را از ورود به سايت محروم مي کنند.
5- گوش دادن به موسيقي
در گذشته براي گوش دادن به موسيقي، آن هم پس از کلي اين در و آن در زدن و يافتن آهنگ مورد علاقه تان بايد آن را در صفحه گردان مي گذاشتيد و تازه شروع به گوش دادن مي کرديد.
اما با پيدايش اينترنت و همچنين افزايش سرعت آن، مفهوم موسيقي به کلي دگرگون شده؛ به طوري که هم اکنون ديگر آلبوم موسيقي معنايي ندارد و فقط تک آهنگ هاهستند که ميان افراد رد و بدل مي شوند. بنابر گزارش Nielsen SoundScan، در عرض دهه گذشته فروش آلبوم هاي کامل – حتي نسخه هاي غير مولکولي آنها- حدود 400 ميليون کاهش يافته است. در همين مدت زمان فروش تک آهنگ هاي ديجيتالي از صفر به 2/1 ميليارد رسيده است.
يکي از بانيان اين تحول در موسيقي را مي توان فروشگاه آنلاين موسيقي اپل دانست که گوش دادن به تک آهنگ ها را در عوض آلبوم موسيقي رواج داده است.
6- مهارت
اگر در دوران ماقبل وب مي خواستيد خود را يک کارشناس معرفي کنيد، معمولا مي بايست در آن زمينه تبحر خاصي مي داشتيد اما هم‌اکنون فقط لازم است يک وبلاگ درست کنيد و کمي اعتماد به نفس تان را بالا ببريد. به طور مثال تحقيقات اخير مرکز PR Week نشان مي دهد که 52 درصد از بلاگرها با وجودي که تايپيستي بيش نيستند، در دنياي مجازي خود را روزنامه نگار معرفي مي کنند.
7- نام نيك نيجريه
روزي روزگاري نيجريه در ميان کشورهاي آفريقايي برو و بيايي داشت و با صادرات نفت خود سري در سرها درآورده بود اما امروزه به نظر مي رسد که شهرت اين کشور در صادرات ايميل هاي جعلي خلاصه مي شود که افراد از طريق آنها به وزيران سابق دولتي کمک کنند ميليون‌ها دلار به جيب بزنند. تا حدي که امروزه نام نيجريه را مترادف با حجم وسيع ايميل هاي کلاهبرداري مالياتي پيشرفته يا بهتر بگوييم اسپم هاي 419 مي دانند. عدد 419 به قانون اين کشور برمي گردد که خود نيجريه ايها آن را زير پا گذاشته اند.
8- درست نويسي
شايد پربيراه نباشد اگر رشد و توسعه و شهرت توييتر و وب نويسي و مطلب نويسي آنلاين و غير آنلاين را عامل دق مرگ شدن طرفداران زبان و اصالت انگليسي (و همين طور فارسي) بدانيم. چون کسي که هنوز دست راست و چپش را از هم تشخيص نمي دهد به فضاي وب مي آيد و شروع مي کند به نوشتن. حال اينکه بلاگرها اعتقادي به املاي درست ندارند و سرعت را فداي صحت و سلامت نوشتار مي کنند يا اينکه از اساس درست نويسي را بلد نيستند مساله اي است که کشف آن به اندکي مداقه و گشت و گذار و بي نياز دارد. با همين اعتماد به نفس ويژه است که اين افراد گزينه مربوط به املاي درست واژه در نرم افزارهاي مطلب نويسي را خاموش مي کنند و مي نگارند و مي نگارند و مي نگارند...
9- شهرت
در روزگاران قديم رسم بر اين بود که خوش چهره‌ها يا افراد باهوش و با استعداد ستاره مي شدند اما امروز در دنياي اينترنت برنامه هاي ويديويي آنلاين، تلويزيون هاي خصوصي و شبکه ها و رسانه هاي اجتماعي ديگر حيثيتي براي "شهرت" باقي نمانده است.
هرچقدر چاق تر باشيد، ادا و اطوارهاي عجيب غريب دربياوريد و خل و ديوانه به نظر برسيد، احتمال اينکه شهرت بيشتري کسب کنيد نيز بالا مي‌رود و حسابي اسم تان را سر زبان ها مي‌اندازد. پرفروش ترين فيلم‌ها چه ميزان مخاطب داشته اند؟ اين آمار را با ميزان بينندگان يک ويديوي خانگي که در اينترنت سروصدا به پا مي کند مقايسه کنيد.
10- شرم حضور!
قديم تر‌ها حتي در فضاي وب نيز اندک حرمتي وجود داشت و کساني که قصد داشتند به کارهاي بيهوده و انتشار محتواي غيراخلاقي بپردازند، با احتياط اين کار را انجام مي دادند يا هرزه نگاري در خفا انجام مي شد.
اين روزها اما همه جا محتواي غيراخلاقي به چشم مي خورد و فايل‌هاي هرزه نگاري هر لحظه به روز رساني مي شوند و به آساني در دسترس هستند.
اگر به لطف سيستم هاي فيلترينگ يا مديريت محتوا توسط بزرگسالان نبود شايد کودکان و نوجوانان نيز به آساني در هر جا به اين وب سايت ها و شبکه هاي هرزه نگاري دست مي يافتند.
تبادل
لینک هوشمند