مجله علمی - تفریحی
مجله علمی - تفریحی
گرداوری برترین ها در این وبلاگ

در دورانی كه دیگر كمتر از معجزه اقتصاد نوین یاد می شود، یك ایرانی مقیم آمریكا باعث شده تا هنوز هم اعتبار دست اندركاران اقتصاد نوین و آینده آن حفظ شود. طی دهه نود چنان اقتصاد نوین همه كس و همه چیز را متوجه خود ساخت كه همگان باور كردند به زودی ساختارهای سنتی اقتصاد و صنعت تحت تاثیر آن بسیار كم رنگ و كم رونق خواهند شد. رشد سرسام آور اینترنت و شركت های نوپای اینترنتی حتی نوعی فرهنگ جدید را در بین مدیران و فعالان اقتصادی ایجاد كرد. این فرهنگ از پوشش و لباس گرفته تا نحوه حرف زدن و فكر كردن را تحت تاثیر خود قرار می داد. به عنوان مثال در بسیاری از شركت های نوین و نوپا لباس رسمی از كت و شلوار و كراوات به یك تی شرت و شلوار ساده بدل شد. مدیران شركت های اینترنتی كه یك شبه ثروتمند شده بودند معتقد بودند بین فضای سنتی خانه و محیط شركت نباید مرزی گذاشت و لباس خانه و محل كار باید تا حد ممكن نزدیك به هم باشد تا بدین ترتیب مرز میان كار و «بقیه زندگی» از میان رفته و مرزهای كار و اداره از میان بروند. در دوران ریاست جمهوری بیل كلینتون رشد بسیار بالا و بی سابقه بورس این تحول را مضاعف كرد. اما اكنون خبر چندانی از آن سروصداها و جار و جنجال های خیره كننده نیست. با این حال پیر امیدیار بیش از هر كس دیگری باعث می شود تا تصور گذشته از اقتصاد نوین حفظ شود. این مرد ایرانی الاصل با بنیان نهادن سایت حراج اینترنتی Ebay به یكی از سردمداران اقتصاد نوین بدل شده است.

قصه از كجا شروع شد

همانند بسیاری از داستان های موفقیت آمیز در رشته اینترنت داستان سایت Ebay هم در یك اتاق نشیمن آغاز شد. پیر امیدیار كه تخصص وی در زمینه برنامه سازی رایانه ای است در اوقات فراغت خویش و در اتاق نشیمن خانه اش چند سایت اینترنتی را تحت یك مجموعه واحد و با آدرس www.ebay.com گرد آورده و اداره می كرد. یك بار وقتی كه تعطیلات آخر هفته اش طولانی شد تصمیم گرفت جایی را برای برگزاری حراج در اینترنت شكل دهد. وی این كار را انجام داد و حاصل كارش را «حراج شبكه» نامید. برای آنكه كارایی سایت خود را امتحان كند یك دستگاه سوراخ كن لیزری را كه ایراد فنی هم داشت به حراج گذاشت دو هفته بعد این دستگاه به قیمت ۱۴ دلار حراج شد. بدین ترتیب اولین كالا در این سایت حراج شد و رسماً سایت مذكور آغاز به كار كرد. این اتفاق در سال ۱۹۹۵ روی داد و از آن به بعد چنان رشدی در Ebay پدید آمد كه وضعیت فعلی آن با شرایط سال ۱۹۹۵ اصلاً قابل مقایسه نیست. سایت مذكور پس از شكل گیری در سال ۱۹۹۵ تا مدتی با همان نام «حراج شبكه» فعالیت می كرد. پس از مدتی امیدیار نامش را تغییر داد و آن را Ebay نامید. ایده تشكیل این سایت به گفته خود امیدیار خیلی ساده و البته ایده آلیستی بود: «از طریق اینترنت می توان بازاری كامل و جامع ایجاد كرد كه در آن وضعیت عرضه و تقاضا برای همگان شفاف و روشن باشد.» اخیراً مصاحبه ای از امیدیار چاپ شده كه وی طی آن با یادآوری آن دوران می گوید: «می خواستم چیزی متفاوت انجام داده باشم تا هر فرد خود به تنهایی بتواند هم تولیدكننده و هم مصرف كننده باشد.» به تازگی هم یك نویسنده آمریكایی به نام آدام كوهن كتابی را با نام یی بی (Ebay من» منتشر ساخته كه در آن به رموز موفقیت امیدیار و سایتش پرداخته است. به اعتقاد كوهن، امیدیار خیلی زود دریافت كه ایده ساده اش یعنی همان چیزی كه چند سطر بالاتر از آن یاد كردیم می تواند بسیار موفقیت آمیز باشد و ثروت كلانی را نصیب وی سازد. او ابتدا كارش را برای تفریح و سپری كردن اوقات فراغت انجام می داد اما همین سرگرمی بدل به شركتی با رشد فوق العاده بالا شد. دو سال بعد از آنكه اولین حراج در سال ۱۹۹۵ صورت گرفت شركت به حدی رشد كرده بود كه روزانه بیش از یك میلیون نفر از سایت Ebay بازدید می كردند.

بزرگترین فروشگاه دنیا

رشد این شركت اینترنتی و سایت آن به حدی بالا است كه امروز دیگر هیچ فروشگاهی را چه در میان سایت های حراج اینترنتی و چه در میان لیست بزرگترین فروشگاه ها و سوپرماركت های جهان نمی توان با آن مقایسه كرد. هیچ فروشگاهی را نمی توان در دنیا پیدا كرد كه میزان خرید و فروش كالا در آن به اندازه این سایت اینترنتی باشد. امروز به طور متوسط روزانه ۱۲ میلیون عدد كالا در سایت Ebay به فروش می رود. تعداد مشتریان ثبت شده Ebay هم ۱۴۴ میلیون نفر است. به عبارت دیگر ۱۴۴ میلیون نفر از مردم كره زمین مشتریان رسمی و دائم آن محسوب می شوند. یكی از بهترین سال های امیدیار و سایتش سال ۱۹۹۷ بود كه در آن سال بالاترین رشد این فروشگاه اینترنتی به دست آمد. در آن سال همچنین اولین مدیران شركت منصوب شدند. امیدیار در همین سال هم تصمیم گرفت كه برای تداوم رشد شركتش مدیران با تجربه را وارد Ebay كرده و خود نقش مشاور و «رئیس در سایه» را بر عهده گیرد. او در تاسیس شركت یك شریك زیرك هم داشت: جف اسكول. اسكول نیز این دیدگاه امیدیار را قبول داشت كه اگرچه ایده وی بسیار خوب بوده اما آنها خود به تنهایی نمی توانند در اقتصاد پررقابت امروز هر كاری را انجام دهند. این دو مدیری را به ریاست شركت خویش برگزیدند كه هنوز هم ریاست Ebay را بر عهده دارد. وی كه مگ ویتمن نام دارد اندكی پس از آغاز ریاست خود، توانست در سال ۱۹۹۸ Ebay را با موفقیت وارد بورس سازد. حضور موفق Ebay در بورس ثروت بنیانگذار آن یعنی امیدیار را چند برابر كرد. در آن زمان دیگر ایده ساده مرد جوان موجب پدید آمدن بزرگترین فروشگاه و مركز حراج دنیا شده بود. آدام كوهن كه برای نوشتن كتاب خود اجازه یافته بود تمامی سوراخ ها و گوشه های نادیده شركت را مورد بررسی قرار دهد، در كتاب خود مصاحبه های متعددی با امیدیار و تعداد زیادی از پرسنل شركت انجام داده و حتی نظرات سرمایه گذاران را هم جویا شده است. وی در پایان تمامی این اقدامات نتیجه می گیرد كه در میان شركت های بزرگ دنیا، نهاد اداره كننده سایت Ebay یكی از كم تنش ترین های آنهاست. او یكی از دلایل این امر را نوع نگاه و رفتار مدیریتی امیدیار می داند. وی خود نیز طی مدت تحقیقات خویش به یكی از شیفتگان و طرفداران سرسخت امیدیار و سایت وی بدل شده است. لذا تقریباً تمام كتابش كه بیش از ۳۰۰ صفحه است صرف تعریف و تمجید از مرد جوان شده است.

مشابهت با بیل گیتس

بسیاری معتقدند آن كاری كه امیدیار انجام می دهد نمونه مشابهی است با عملكرد غول نرم افزارسازی دنیا یعنی بیل گیتس و شركت وی مایكروسافت. هر دوی اینها در عالم رایانه سیر می كنند و هر دو نیز انحصارگرند. گیتس در رشته نرم افزارسازی قدرت بلامنازع دنیاست و از این جایگاه نیز به هر وسیله ای كه شده دفاع می كند ولو با شیوه های نه چندان اخلاقی. مخالفان سایت Ebay و شخص امیدیار هم می گویند همه چیز آن پول و مسائل مادی است و آنقدر بر این امر اصرار می شود كه حتی حاضرند برخی موضوعات و پیش شرط های لازم را نادیده بگیرند. در حال حاضر می توان گفت Ebay تنها سایت جدی حراج در اینترنت است و سایرین در مقابل آن به هیچ وجه مجالی برای فعالیت ندارند. امیدیار در مقابل این مخالفان بارها كوشیده با یك عبارت خاص و كلی جواب بدهد: «انسان اساساً موجود خوبی است. اگر به او فرصت خوب عمل كردن داده شود عموماً رفتارش نیز خوب خواهد بود.» در بسیاری از صفحات اینترنتی مرتبط با Ebay وی همین عبارت را هم به صورت یك پند اخلاقی در گوشه ای از صفحه آورده ا ست.

زندگی خصوصی

امیدیار به رغم مشابهت در رفتار به بیل گیتس برخی ویژگی های جالب دارد. غالباً لباس ساده به تن دارد و در اغلب عكس هایی كه از وی به چاپ می رسد كراوات و كت و شلوار نپوشیده است. پیراهن معمولی و كاپشن چرمی ظاهراً لباس های محبوبش هستند _ درست مثل مدیران اقتصاد نوین. در سایت اینترنتی شخصی خویش كه در آن با مخاطبان و علاقه مندان پیغام رد و بدل می كند، خودش را چنین معرفی كرده است: «من بیشتر عمرم فردی طرفدار تكنولوژی بوده ام. اگرچه شهرتم به واسطه ابداع Ebay است، اما سعی ام بر آن است كه دنیا را به مكانی بهتر بدل كنم.» امیدیار در حال حاضر ثروتمندترین ایرانی است و در لیست ثروتمندترین ساكنان آمریكا هم مكان بیست و هفتم را به خود اختصاص داده است. البته به رغم بحث ایرانی بودن وی، تنها یكی از والدینش ایرانی است و خودش هم در پاریس به دنیا آمده. اول خرداد او سی و هفتمین سال تولدش را جشن گرفت. در سال ۱۹۶۷ یعنی زمانی كه خانواده اش در پاریس زندگی می كردند، به دنیا آمد. پس از آن پدرش برای تحصیل در رشته فیزیك عازم مریلند آمریكا شد تا در دانشگاه جان هاپكینز رشته محبوبش را دنبال كند. پیر امیدیار كه به همراه پدر و مادرش به آمریكا رفته بود طی دوران دبیرستان عاشق رایانه شد. بالاخره هم توانست در سال ۱۹۸۸ در رشته رایانه از دانشگاه «تافتس» فارغ التحصیل شود. پس از فارغ التحصیلی در شركت اپل (Apple) _ سازنده رایانه _ مشغول به كار شد. طی همین دوران با خانمی به نام پاملا آشنا شد و مدتی بعد هم با وی ازدواج كرد. جالب است بدانید كه خانم پاملا نیز فامیل خود را به امیدیار تغییر داده است. این زوج همانند بیل گیتس و همسرش اعلام كرده اند كه قصد دارند طی سال های آینده بخش عمده ثروت خود را خرج كنند. آنها گفته اند كه تا بیست سال آینده به جز یك درصد از ثروتشان بقیه آن را خرج می كنند. امیدیار چندان علاقه ای به موضوعات سیاسی ندارد و معمولاً در مورد ایران نیز اظهارنظر چندانی نمی كند. او چند سال قبل بخشی از ثروت خود را در سایت گوگل كه بزرگترین موتور جست وجوی دنیاست سرمایه گذاری كرد. چند ماه قبل ورود موفق گوگل به بورس باعث شد تا از این رهگذر نیز مبلغ كلان دیگری نصیبش شده و باز هم بر ثروتش افزوده شود. می گویند كسی تاكنون چهره او را بدون ریش ندیده است. 


ارسال در تاريخ شنبه 15 بهمن 1390برچسب:, توسط ارمین